حقایقی درباره وایکینگ ها

وایکینگ ها جنگجویان و دریانوردان اسکاندیناویایی از حدود قرن هشتم تا یازدهم میلادی با حملات دریایی خود لرزه بر اندام اروپا انداختند. نام آن ها مترادف با خشونت غارت و دریانوردی های جسورانه گره خورده است اما ورای این تصویر دنیای پیچیده ای از فرهنگ باورها و سنت ها نهفته است. در این مقاله قصد داریم پرده از حقایقی جالب و کمتر شنیده شده درباره این قوم برداریم؛ از ریشه های نژادی و سبک زندگی شان گرفته تا باورهای مذهبی و رسوم خاکسپاری شان. خواهیم دید که وایکینگ ها تنها جنگجویانی بی رحم نبودند بلکه کشاورزانی سخت کوش صنعتگرانی ماهر و کاوشگرانی شجاع بودند که نقش مهمی در تاریخ اروپا ایفا کردند. همچنین به جنبه های کمتر خوشایند زندگی آن ها مانند تجارت برده و رفتارهای خشونت آمیزشان نیز خواهیم پرداخت تا تصویری کامل و واقع بینانه از این قوم ارائه دهیم.
معرفی وایکینگ ها
وایکینگ ها که اغلب با نام نورس من (Norsemen) نیز شناخته می شوند مردمانی اسکاندیناویایی بودند که در دوره وایکینگ ها (تقریباً از اواخر قرن هشتم تا اواسط قرن یازدهم میلادی) به دریانوردی تجارت غارت و استعمار مناطق وسیعی از اروپا آسیا و آمریکای شمالی پرداختند. آن ها از سرزمین هایی که امروزه شامل نروژ سوئد و دانمارک می شود برخاستند و با استفاده از کشتی های پیشرفته خود به سواحل دوردست حمله می کردند. تصویر کلیشه ای از وایکینگ ها جنگجویانی خشن و بی رحم است اما واقعیت بسیار پیچیده تر از این است. آن ها کشاورزانی ماهر صنعتگرانی زبردست و کاوشگرانی شجاع بودند که در زمینه های مختلفی از جمله هنر ادبیات و حقوق پیشرفت های چشمگیری داشتند. تأثیر وایکینگ ها بر تاریخ و فرهنگ اروپا بسیار عمیق بوده و ردپای آن ها را می توان در زبان هنر و فولکلور بسیاری از کشورهای اروپایی مشاهده کرد.
نژاد و ریشه وایکینگ ها
وایکینگ ها از لحاظ نژادی به شاخه ژرمن های شمالی تعلق داشتند و از نظر زبانی به زبان نورس باستان سخن می گفتند. این زبان نیای زبان های اسکاندیناویایی امروزی مانند نروژی سوئدی دانمارکی ایسلندی و فارویی است. از نظر ژنتیکی وایکینگ ها ترکیبی از اقوام مختلف بودند که در طول تاریخ در منطقه اسکاندیناوی ساکن شده بودند. شواهدی وجود دارد که نشان می دهد آن ها با اقوام سامی (Sami) در شمال و اقوام اسلاو در شرق تبادلات ژنتیکی داشته اند. در طول دوره وایکینگ ها جمعیت اسکاندیناوی به دلیل مهاجرت تجارت و غارت به طور مداوم در حال تغییر و تحول بود. این تنوع نژادی و فرهنگی یکی از عوامل مهم در موفقیت وایکینگ ها در گسترش نفوذ خود به مناطق مختلف جهان بود.
آن ها هیچگاه خود را وایکینگ صدا نمی زدند
جالب است بدانید که اصطلاح وایکینگ در واقع یک واژه خارجی است که توسط دیگران برای اشاره به این دریانوردان اسکاندیناویایی به کار می رفت. خود وایکینگ ها هیچ گاه خود را با این نام نمی خواندند. ریشه این کلمه مشخص نیست اما گمان می رود که از واژه نورس باستان víking به معنای خلیج یا ورودی گرفته شده باشد. این احتمال وجود دارد که این اصطلاح در ابتدا برای اشاره به دزدان دریایی که در خلیج ها و آبدره ها کمین می کردند استفاده می شد و سپس به تدریج به تمام دریانوردان اسکاندیناویایی اطلاق شد. وایکینگ ها معمولاً خود را بر اساس منطقه یا قبیله ای که به آن تعلق داشتند معرفی می کردند؛ برای مثال مردان نروژی مردان دانمارکی یا مردان سوئدی.
شغل اصلی وایکینگ ها
تصویر رایج از وایکینگ ها جنگجویانی است که تنها به غارت و جنگ مشغول بودند اما این تصویر تنها بخشی از واقعیت است. در حقیقت شغل اصلی بیشتر وایکینگ ها کشاورزی بود. آن ها در مزارع خود به کشت غلات جو چاودار و سبزیجات می پرداختند و دام هایی مانند گاو گوسفند و خوک را پرورش می دادند. کشاورزی در اسکاندیناوی به دلیل آب و هوای سرد و خاک نامرغوب کار دشواری بود اما وایکینگ ها با استفاده از روش های نوین کشاورزی و ابزارهای پیشرفته توانستند از زمین های خود محصول کافی به دست آورند. علاوه بر کشاورزی تجارت نیز نقش مهمی در اقتصاد وایکینگ ها ایفا می کرد. آن ها با مناطق مختلف اروپا و آسیا تبادلات تجاری داشتند و کالاهایی مانند پوست خز عاج برده و آهن را صادر می کردند و در مقابل نقره ادویه پارچه و سلاح وارد می کردند.
بیشتر وقت مردان وایکینگ به کشاورزی می گذشت
همانطور که گفته شد کشاورزی بخش جدایی ناپذیری از زندگی وایکینگ ها بود و بیشتر مردان وایکینگ بخش عمده ای از سال را به کار در مزارع خود اختصاص می دادند. آن ها در فصل بهار و تابستان به کشت و برداشت محصولات می پرداختند و در فصل پاییز و زمستان به تعمیر ابزارها ساخت و ساز و تهیه آذوقه برای زمستان مشغول می شدند. کار کشاورزی در اسکاندیناوی با چالش های زیادی همراه بود. آب و هوای سرد فصل رشد کوتاه و خاک نامرغوب باعث می شد تا کشاورزان وایکینگ مجبور باشند سخت تر از سایر کشاورزان کار کنند. با این حال آن ها با استفاده از روش های نوین کشاورزی مانند تناوب زراعی آبیاری و کوددهی توانستند بر این مشکلات غلبه کنند و از زمین های خود محصول کافی به دست آورند. کشاورزی نه تنها منبع اصلی غذا برای وایکینگ ها بود بلکه نقش مهمی در شکل گیری ساختار اجتماعی و فرهنگی آن ها نیز ایفا می کرد.
یکی از فعالیت های اصلی وایکینگ ها تجارت برده بود
متأسفانه یکی از جنبه های تاریک تاریخ وایکینگ ها تجارت برده بود. وایکینگ ها در حملات خود به مناطق مختلف اروپا تعداد زیادی از مردم را به اسارت می گرفتند و آن ها را به عنوان برده به فروش می رساندند. بردگان وایکینگ ها که به آن ها ترال (Thrall) گفته می شد در کارهای مختلفی مانند کشاورزی خانه داری ساخت و ساز و حتی دریانوردی به کار گرفته می شدند. تجارت برده منبع مهمی از درآمد برای وایکینگ ها بود و به آن ها کمک می کرد تا ثروت و قدرت خود را افزایش دهند. بردگان وایکینگ ها از مناطق مختلفی مانند ایرلند انگلستان اسلاوستان و حتی از خود اسکاندیناوی به دست می آمدند. شرایط زندگی بردگان بسیار سخت و طاقت فرسا بود و آن ها از هیچ گونه حقوقی برخوردار نبودند. تجارت برده لکه ننگی بر تاریخ وایکینگ ها است که نمی توان آن را نادیده گرفت.
غذاهای وایکینگ ها
رژیم غذایی وایکینگ ها بسته به منطقه و فصل متفاوت بود اما به طور کلی آن ها از مواد غذایی محلی و در دسترس استفاده می کردند. غلات به ویژه جو و چاودار بخش اصلی رژیم غذایی آن ها را تشکیل می داد. از این غلات برای تهیه نان فرنی و آبجو استفاده می کردند. گوشت نیز در رژیم غذایی وایکینگ ها جایگاه ویژه ای داشت. آن ها گوشت گاو گوسفند خوک مرغ و ماهی را مصرف می کردند. ماهی به ویژه شاه ماهی یک منبع غذایی مهم برای وایکینگ های ساکن مناطق ساحلی بود. علاوه بر این وایکینگ ها از لبنیات نیز استفاده می کردند. آن ها شیر پنیر کره و ماست را از گاو و گوسفند تهیه می کردند. سبزیجات و میوه ها در مقایسه با سایر مواد غذایی کمتر در رژیم غذایی وایکینگ ها یافت می شدند اما آن ها از گیاهان وحشی توت ها و میوه هایی مانند سیب و گلابی استفاده می کردند. وایکینگ ها از عسل و شیره درختان برای شیرین کردن غذاهای خود استفاده می کردند.
وایکینگ ها به بهداشت فردی اهمیت می دادند
برخلاف تصور رایج وایکینگ ها به بهداشت فردی اهمیت زیادی می دادند. باستان شناسان ابزارهای مختلفی مانند شانه موچین گوش پاک کن و تیغ را در محوطه های باستانی وایکینگ ها کشف کرده اند که نشان می دهد آن ها به نظافت و آراستگی خود توجه داشتند. وایکینگ ها به طور مرتب حمام می کردند و از صابون برای شستشوی مو و بدن خود استفاده می کردند. آن ها معمولاً هفته ای یک بار در چشمه های آب گرم یا حوضچه های آب سرد آبتنی می کردند. علاوه بر این وایکینگ ها به تمیزی لباس های خود نیز اهمیت می دادند. آن ها لباس های خود را به طور مرتب می شستند و از مواد طبیعی مانند خاکستر و صابون های گیاهی برای تمیز کردن آن ها استفاده می کردند. توجه وایکینگ ها به بهداشت فردی نه تنها برای حفظ سلامتی بلکه برای حفظ آراستگی و احترام به خود نیز اهمیت داشت.
وایکینگ ها بلوند بودن را ترجیح می دادند
در فرهنگ وایکینگ ها موی بلوند به عنوان یک ویژگی جذاب و desirable شناخته می شد. مردان و زنان وایکینگ به ویژه در طبقات بالای جامعه تمایل داشتند موهای خود را بلوند کنند. برای این منظور آن ها از مواد قلیایی قوی مانند صابون های مخصوص یا محلول های گیاهی استفاده می کردند. این مواد رنگدانه های مو را از بین می بردند و باعث روشن شدن رنگ مو می شدند. برخی از مردان وایکینگ حتی ریش های خود را نیز بلوند می کردند. این تمایل به بلوند بودن احتمالاً به دلیل ارتباط آن با زیبایی جوانی و قدرت بود. در مقابل موی تیره به عنوان یک ویژگی نامطلوب تلقی می شد و افرادی که موی تیره داشتند ممکن بود مورد تبعیض قرار گیرند.
زنان وایکینگ حق و حقوق جالبی داشتند
در مقایسه با سایر جوامع اروپایی در آن زمان زنان وایکینگ از حقوق و آزادی های بیشتری برخوردار بودند. آن ها می توانستند مالک زمین و دارایی باشند تجارت کنند و در امور اجتماعی و سیاسی شرکت کنند. زنان وایکینگ حق داشتند طلاق بگیرند و پس از طلاق دارایی خود را حفظ کنند. علاوه بر این زنان وایکینگ در امور مذهبی نیز نقش مهمی ایفا می کردند. آن ها می توانستند کاهن شوند و در مراسم مذهبی شرکت کنند. با این حال زنان وایکینگ در مقایسه با مردان از قدرت و نفوذ کمتری برخوردار بودند. آن ها نمی توانستند در جنگ شرکت کنند (مگر در موارد استثنایی) و در امور سیاسی نقش محدودی داشتند. با این وجود حقوق و آزادی های زنان وایکینگ در مقایسه با سایر جوامع اروپایی در آن زمان قابل توجه بود.
زنان جنگجوی وایکینگ ها فقط یک افسانه نیستند
اگرچه زنان وایکینگ به طور معمول در جنگ شرکت نمی کردند اما شواهدی وجود دارد که نشان می دهد برخی از زنان وایکینگ جنگجو بوده اند. در برخی از گورهای باستانی وایکینگ ها بقایای اسکلت زنانی به همراه سلاح های جنگی کشف شده است. این یافته ها نشان می دهد که حداقل برخی از زنان وایکینگ در جنگیدن مهارت داشته اند و در نبردها شرکت می کرده اند. علاوه بر این در افسانه ها و اسطوره های وایکینگ ها داستان های زیادی درباره زنان جنگجو وجود دارد. شخصیت هایی مانند لاگرتا همسر رگنار لاثبروک و بریانهیلد قهرمان حماسه ولسونگا نمونه هایی از زنان جنگجوی وایکینگ هستند که در طول تاریخ الهام بخش بسیاری از مردم بوده اند. اگرچه تعداد زنان جنگجوی وایکینگ در مقایسه با مردان جنگجو کمتر بود اما وجود آن ها نشان می دهد که زنان وایکینگ نقشی فراتر از خانه داری و کشاورزی در جامعه ایفا می کردند.
اعتقادات و باورهای وایکینگ ها
وایکینگ ها به مجموعه ای از خدایان و الهه ها اعتقاد داشتند که به عنوان دین نورس (Norse paganism) شناخته می شود. خدایان نورس موجوداتی قدرتمند اما فانی بودند که دارای ویژگی های انسانی بودند. مهم ترین خدایان نورس عبارت بودند از: اودین خدای جنگ خرد و شعر؛ ثور خدای رعد و برق و محافظت؛ و فرییا الهه عشق زیبایی و باروری. وایکینگ ها به زندگی پس از مرگ اعتقاد داشتند. جنگجویانی که در نبرد کشته می شدند به والهالا تالار اودین راه می یافتند و در آنجا به ضیافت و نبرد با سایر جنگجویان می پرداختند. وایکینگ ها معتقد بودند که جهان در نهایت در راگناروک (Ragnarök) نبرد نهایی بین خدایان و نیروهای شر نابود خواهد شد. پس از راگناروک جهان دوباره متولد خواهد شد و یک دوره جدید از صلح و سعادت آغاز خواهد شد. اعتقادات و باورهای وایکینگ ها تأثیر عمیقی بر فرهنگ و هنر آن ها داشته و در داستان ها شعرها و نقاشی های آن ها بازتاب یافته است.
وایکینگ ها کودکانی را که با معلولیت متولد می شدند از بین می بردند
یکی از جنبه های ناخوشایند فرهنگ وایکینگ ها عمل کشتن نوزادانی بود که با معلولیت متولد می شدند. این عمل که به عنوان exposure شناخته می شود در بسیاری از جوامع باستانی رواج داشت و به دلایل مختلفی انجام می شد. یکی از دلایل اصلی این عمل مشکلات اقتصادی بود. نگهداری از یک کودک معلول هزینه زیادی داشت و خانواده هایی که با مشکلات مالی روبرو بودند ممکن بود نتوانند از عهده این هزینه ها برآیند. دلیل دیگر ترس از نفرین و بدشانسی بود. برخی از وایکینگ ها معتقد بودند که کودکان معلول نفرین شده اند و می توانند برای خانواده و قبیله بدشانسی به همراه بیاورند. علاوه بر این وایکینگ ها به قدرت و سلامتی جسمانی اهمیت زیادی می دادند و کودکان معلول به عنوان افرادی ضعیف و ناتوان تلقی می شدند. عمل کشتن نوزادان معلول یک تراژدی بزرگ بود که متأسفانه در فرهنگ وایکینگ ها وجود داشت.
مراسم خاکسپاری وایکینگ ها
مراسم خاکسپاری وایکینگ ها بسته به جایگاه اجتماعی و ثروت فرد متوفی متفاوت بود. یکی از رایج ترین روش های خاکسپاری دفن کردن جسد در یک گور خاکی بود. در این روش جسد را به همراه وسایل شخصی سلاح ها جواهرات و حتی حیوانات قربانی شده در یک گور قرار می دادند و روی آن تپه ای از خاک می ساختند. روش دیگر سوزاندن جسد بود. در این روش جسد را به همراه وسایل شخصی سلاح ها و حیوانات قربانی شده بر روی یک هیزم قرار می دادند و آن را به آتش می کشیدند. خاکستر به جا مانده را در یک کوزه قرار می دادند و آن را در یک گور دفن می کردند. مراسم خاکسپاری وایکینگ ها اغلب با ضیافت موسیقی و رقص همراه بود. این مراسم فرصتی برای یادبود فرد متوفی ابراز اندوه و تجلیل از زندگی او بود.
محل دفن جنازه های وایکینگ ها قایق ها بودند
یکی از مجلل ترین و البته گران ترین روش های خاکسپاری وایکینگ ها دفن کردن جسد در یک قایق بود. این روش معمولاً برای افراد ثروتمند و صاحب منصب به کار می رفت. در این روش جسد را به همراه وسایل شخصی سلاح ها جواهرات حیوانات قربانی شده و حتی بردگان زنده در یک قایق قرار می دادند و قایق را به دریا می فرستادند. سپس قایق را به آتش می کشیدند و آن را به سمت والhalla تالار اودین روانه می کردند. دفن کردن جسد در یک قایق نشان دهنده جایگاه اجتماعی بالا ثروت و قدرت فرد متوفی بود. این مراسم نمادی از سفر به دنیای پس از مرگ و پیوستن به خدایان بود. بقایای قایق های دفن شده وایکینگ ها اطلاعات ارزشمندی را درباره فرهنگ هنر و دریانوردی آن ها در اختیار باستان شناسان قرار داده است.
هنر کشتی سازی وایکینگ ها
وایکینگ ها به دلیل مهارت بالای خود در کشتی سازی مشهور بودند. کشتی های وایکینگ ها که به آن ها لانگشیپ (longship) گفته می شد از نظر طراحی و ساخت بسیار پیشرفته بودند. این کشتی ها باریک سبک و سریع بودند و می توانستند در آب های کم عمق حرکت کنند. لانگشیپ ها هم برای دریانوردی در دریا و هم برای حرکت در رودخانه ها مناسب بودند. وایکینگ ها از این کشتی ها برای تجارت غارت و جنگ استفاده می کردند. طراحی لانگشیپ ها به وایکینگ ها اجازه می داد تا به سرعت به سواحل دوردست حمله کنند و به سرعت فرار کنند. علاوه بر لانگشیپ ها وایکینگ ها کشتی های دیگری نیز می ساختند که برای اهداف مختلفی مانند ماهیگیری حمل و نقل و مسافرت استفاده می شدند. مهارت وایکینگ ها در کشتی سازی نقش مهمی در موفقیت آن ها در گسترش نفوذ خود به مناطق مختلف جهان ایفا کرد.
یکی از تفریحات وایکینگ ها اسکی بود
اسکی یکی از تفریحات مورد علاقه وایکینگ ها بود. اسکاندیناوی منطقه ای کوهستانی و پر از برف است و اسکی یک وسیله حمل و نقل ضروری برای وایکینگ ها بود. آن ها از اسکی برای شکار مسافرت و جنگ استفاده می کردند. علاوه بر این اسکی یک فعالیت تفریحی محبوب نیز بود. وایکینگ ها مسابقات اسکی برگزار می کردند و در این مسابقات مهارت و سرعت خود را به نمایش می گذاشتند. در اسطوره های وایکینگ ها خدایانی مانند اولر (Ullr) خدای اسکی و شکار وجود دارند که نشان دهنده اهمیت اسکی در فرهنگ وایکینگ ها است. شواهدی وجود دارد که نشان می دهد اسکی در اسکاندیناوی قدمتی بیش از 6000 سال دارد و وایکینگ ها نقش مهمی در توسعه و ترویج این ورزش داشته اند.
نبود کلاه خود شاخ دار
تصویر رایج از وایکینگ ها جنگجویانی با کلاه خودهای شاخ دار است اما این تصویر نادرست است. در واقع هیچ مدرکی مبنی بر استفاده وایکینگ ها از کلاه خودهای شاخ دار وجود ندارد. این تصویر در قرن نوزدهم میلادی توسط هنرمندان و نویسندگان رمانتیک خلق شد و به تدریج به یک کلیشه تبدیل شد. کلاه خودهای واقعی وایکینگ ها ساده و کاربردی بودند و معمولاً از جنس چرم یا آهن ساخته می شدند. هدف اصلی کلاه خود محافظت از سر در برابر ضربات بود و شاخ هیچ فایده ای در این زمینه نداشت. علاوه بر این شاخ ها می توانستند در هنگام نبرد گیر کنند و باعث آسیب دیدن جنگجو شوند. بنابراین وایکینگ ها به احتمال زیاد از کلاه خودهای بدون شاخ استفاده می کردند.
برخی از کلمات محبوب لاتین از ادبیات وایکینگ ها سرچشمه می گیرند
شاید تعجب آور باشد اما برخی از کلمات رایج در زبان انگلیسی ریشه در زبان نورس باستان زبان وایکینگ ها دارند. این کلمات اغلب مربوط به مفاهیم روزمره مانند نام روزهای هفته اصطلاحات دریایی و واژه های مربوط به قانون و اجتماع هستند. برای مثال کلمات Thursday (پنجشنبه) از نام خدای نورس Thor (ثور) و sky (آسمان) از واژه نورس باستان ský گرفته شده اند. همچنین کلماتی مانند law (قانون) knife (چاقو) و window (پنجره) نیز ریشه در زبان نورس دارند. این تأثیر زبانی نشان دهنده تعاملات گسترده بین وایکینگ ها و مردمان انگلیسی زبان در طول دوره وایکینگ ها است. حضور وایکینگ ها در انگلستان تأثیر عمیقی بر زبان و فرهنگ این کشور گذاشت و ردپای آن ها را می توان در بسیاری از جنبه های زندگی انگلیسی زبانان مشاهده کرد.
وایکینگ ها در کجا مستقر شدند و زندگی کردند؟
وایکینگ ها عمدتاً در منطقه اسکاندیناوی شامل کشورهای نروژ سوئد و دانمارک امروزی زندگی می کردند اما در طول دوران فعالیت خود در مناطق وسیعی از اروپا از جمله انگلستان ایرلند فرانسه روسیه و حتی آمریکای شمالی نیز مستقر شدند.
از کی و کجا حمله وایکینگ ها شروع شد؟
حملات وایکینگ ها به طور رسمی از سال 793 میلادی با حمله به صومعه Lindisfarne در سواحل شمال شرقی انگلستان آغاز شد و تا قرن یازدهم میلادی ادامه داشت.
چه عواملی باعث توقف حمله وایکینگ ها شد؟
عوامل متعددی در توقف حملات وایکینگ ها نقش داشتند از جمله گسترش مسیحیت در اسکاندیناوی ایجاد دولت های قوی تر در اروپا و تغییر در شرایط اقتصادی و اجتماعی اسکاندیناوی.
وایکینگ ها چگونه از بین رفتند؟
وایکینگ ها به معنای واقعی کلمه از بین نرفتند. آن ها به تدریج در جوامع اروپایی ادغام شدند و فرهنگ و زبان خود را با فرهنگ و زبان های محلی ترکیب کردند.
معروف ترین وایکینگ چه کسی بود؟
یکی از معروف ترین وایکینگ ها رگنار لاثبروک است شخصیتی افسانه ای که در سریال تلویزیونی وایکینگ ها به تصویر کشیده شده است. با این حال تعیین اینکه آیا او واقعاً وجود داشته یا نه دشوار است.
آیا شما به دنبال کسب اطلاعات بیشتر در مورد "حقایقی درباره وایکینگ ها" هستید؟ با کلیک بر روی گردشگری و اقامتی، ممکن است در این موضوع، مطالب مرتبط دیگری هم وجود داشته باشد. برای کشف آن ها، به دنبال دسته بندی های مرتبط بگردید. همچنین، ممکن است در این دسته بندی، سریال ها، فیلم ها، کتاب ها و مقالات مفیدی نیز برای شما قرار داشته باشند. بنابراین، همین حالا برای کشف دنیای جذاب و گسترده ی محتواهای مرتبط با "حقایقی درباره وایکینگ ها"، کلیک کنید.